میخواهیم بدانیم که کل درآمدهای یک کشور چقدر است؟ در علم اقتصاد درآمد ملی هر کشور را «تولید ناخالص داخلی» مینامند. تولید ناخالص1 داخلی یا همان GDP (Gross Domestic Product)، عبارت است از «قیمت تمامی تولیدات یک کشور طی یک دورهی زمانی مشخص». منظور از «قیمت»، ارزش بازاری است. یعنی مبلغی که مردم تمایل دارند برای هر چیزی بپردازند. منظور از «تمام تولیدات» هم، همهی کالاها و خدمات است. یعنی هم قیمت سیب و خیاری که در بازار میوه فروخته میشود، هم پولی که به معلم، آرایشگر یا روانشناس پرداخته میشود.2 دقت کنید که برای محاسبهی همهی تولیداتِ یک کشور، باید فقط به سراغ کالاها و خدمات نهایی برویم. مثلاً کاغذی که ناشر میخرد، کالای نهایی نیست، اما کتابی که نهایتاً با آن کاغذ منتشر میشود و به فروش میرسد کالای نهایی حساب میشود و قیمت کاغذ خود به خود در آن در نظر گرفته شدهاست.
یک نکتهی مهم دیگر این است که اجارهی ماهانهی مسکن حتماً در GDP در نظر گرفته میشود. ممکن است شخصی خودش صاحب خانه باشد، از منظر اقتصادی، مثل این است که این شخص خانهی خودش را به خودش اجاره داده است. یعنی اجارهی ماهانهی این خانه هم بخشی از هزینههای ماهانه و هم بخشی از درآمد ماهانهی اوست.3
نمودار زیر، تولید ناخالص داخلی (GDP) سالانهی ایران را از سال 1960 میلادی، با حذف اثر تورم، نمایش میدهد.4 منبع دادههای نمودار زیر بانک جهانی است. محور افقی سال میلادی و محور عمودی مجموع GDP (بر حسب میلیارد دلار) است.
نقشهی زیر تصویر کلی اقتصاد جهان را نشان میدهد. مساحت دایرهای که روی هر کشور قرار دارد، متناسب با کل GDP آن کشور است.
اگر بخواهیم از نقشهی بالا برای مقایسهی کشورها با همدیگر استفاده کنیم، دچار خطا میشویم. برای اینکه میزان کل درآمد در یک کشور باید با میزان هزینهها در همان کشور مقایسه شود، تا بتواند نشاندهندهی قدرت خرید واقعی در همان کشور باشد. اگر این اصلاح را انجام دهیم، شکل نقشهی بالا به صورت زیر خواهد شد که متأسفانه اطلاعات آن معمولاً با کمی تأخیر در دسترس قرار میگیرد. در نمودار زیر با زدنِ دکمهی مثلث (Play)، سیر تحول اقتصاد جهان از سال 1800 میلادی تاکنون را مشاهده کنید.
وقتی در سطح جهانی دربارهی میزان اثرگذاری و اهمیت کشورها صحبت میکنیم، معمولاً مجموع GDP اهمیت بالایی دارد. امروزه آمریکا و چین، بزرگترین اقتصادهای جهان هستند.
اما آیا میتوان گفت که هر کشوری مجموعاً GDP بیشتری داشتهباشد، مردم آن کشور درآمد بالاتری دارند؟ خیر! درآمدی که هر شخص دارد سهمی است که بهطور میانگین به هر نفر در کشور تعلق میگیرد. مثلاً کشورهای هند و چین علیرغم اینکه مجموع GDPشان بالا است اما با تقسیم این عدد بر جمعیت بالایشان سهم بالایی به هر نفر نمیرسد. سهمی که بهطور میانگین به هر نفر در کشور میرسد، درآمد سرانه (GDP per Capita) نامیده میشود.
[1] شاید کلمهی «ناخالص» (Gross) کمی برایتان ناآشنا باشد. این یک اصطلاح رایج در حسابداری است. مثلاً فرض کنید حقوق ماهانهی شما 7 میلیون تومان است و پس کسر مبالغی مانند بیمه و مالیات و … به شما 6 میلیون تومان پرداخت میشود. حقوق خالص دریافتی شما 6 میلیون تومان است اما در محاسبات اقتصادی رقم اصلی حقوق که ناخالص نامیده میشود اهمیت دارد. یعنی رقمی که هیچ مبلغی از آن کسر نشده است.
[2] همینجا متوجه میشویم که بعضی تولیدات که در بازاری عرضه نمیشوند، در GDP هم محاسبه نمیشوند. مثلاً غذایی که در خانه پخته میشود یا ترشیای که خانوادهها برای مصرف شخصیشان آماده میکنند. این نکته یکی از مشکلاتی است که در تعریف GDP وجود دارد. مثلاً اگر دو خانواده غذایی که پختهاند را به هم بفروشند، مبلغ آن در GDP لحاظ میشود و مقدار GDP افزایش پیدا میکند، در حالی که عملاً تولید جدیدی نسبت به زمانی که هر کس غذای خودش را میخورد، صورت نگرفته است.
[3] برای مطالعهی دقیقتر مفهوم GDP در علم اقتصاد، رجوع کنید به:
مبانی علم اقتصاد، گریگوری منکیو، ترجمهی حمیدرضا ارباب، نشر نی، فصل 15.
در این ویدیو، که جلسهی 16 از کلاس مبانی اقتصاد دانشگاه شریف است، دکتر نیلی همین مبحث را تدریس میکند.
[4] در واقع اگر اثر تورم را در نظر نگیریم و مثلاً میزان GDP ایران را با واحد تومان یا ریال رسم کنیم، متوجه میشویم همواره شیب زیادی در حال پیشرفت است. این رشد به دلیل تغییر ارزش پول است و نمیتواند تغییرات واقعی GDP را نمایش دهد.